مادر خانواده که نگرانی در چشمانش موج میزد در تشریح ماجرا به ماموران گفت: یک ماه قبل مردان ناشناسی پسرم را در کاشان ربودند و از همان زمان تماسهای تهدید آمیز آنها شروع شد. این افراد مدعی بودند که سعید را ربودهاند و ما را تهدید میکردند اگر پول درخواستی آنها را نپردازیم، پسرم را خواهند کشت.
ما هم از ترس اینکه برای فرزندمان اتفاق ناگواری بیفتد به درخواستشان عمل کردیم اما آنها نه تنها سعید را آزاد نکردند بلکه دوباره با ما تماس گرفته و باز هم درخواست پول کردند.
زن میانسال ادامه داد: آدمربایان با این روش در 3 مرحله از ما اخاذی کردند اما وقتی برای بار چهارم تماس گرفته و گفتند پسرم را به تهران منتقل کرده و برای آزادی او نیم میلیون تومان پول نقد میخواهند، به خاطر اینکه دیگر پولی برایمان نمانده بود تصمیم گرفتیم ماجرا را به پلیس اطلاع دهیم.
سرگرد پروینی- جانشین کلانتری 132 نبرد - در تشریح عملیات دستگیری آدمربایان به همشهری گفت: پس از اظهارات مادر سعید، گروهی از ماموران وارد عمل شدند و با دادن آموزشهای لازم به خانواده جوان ربوده شده از آنها خواستند برای پرداخت پول با متهمان قرار بگذارند.
دقایقی بعد در حالی که یکی از آدمربایان پس از چندین بار تغییر دادن محل قرار برای گرفتن پول به محلی در حوالی خیابان نبرد آمده بود، به محاصره پلیس در آمد و پس از دستگیری به کلانتری انتقال یافت.
این جوان در بازجوییها به ربودن سعید اعتراف کرد و در حالی که قصد داشت محل اختفای دیگر همدستانش را مخفی نگه دارد بعد از اینکه چندین بار ماموران را به آدرسهای اشتباهی کشاند در نهایت لب به اعتراف گشود و مدعی شد مخفیگاه دیگر متهمان، آپارتمانی در همان حوالی است.
با محاصره این محل از سوی ماموران، عملیات ضربتی برای دستگیری آدمربایان و آزادی جوان ربوده آغاز شد و آنها موفق شدند با دستگیری 2 متهم دیگر، سعید را از بند آنها رها کنند.
سعید پس از آزادی در تشریح ماجرا گفت: روز حادثه، وقتی آدم ربایان مرا از مقابل کارگاهی که در آن کار میکردم ربودند، با تهدید چاقو سوار خودروی خود کرده و به کرمانشاه بردند. از همان زمان بود که شکنجههای آنها شروع شد و پس از چند روز در حالی که چند بار از خانوادهام اخاذی کرده بودند مرا به تهران انتقال دادند.
آنها شبانه مرا به آپارتمانی نوساز برده و پس از ضرب و شتم، با خانوادهام تماس گرفتند تا برای چهارمین بار نقشه اخاذی خود را عملی کنند که با حضور ماموران تمامی آنها دستگیر و من نجات پیدا کردم.